| طبع من این نکته چه پاکیزه گفت | سهل بود خوردن افسوس مفت |
| مردم این ملک ز که تا به مه | هیچ ندانند جز احسنت و زه |
| هرکسی اندر غم جان خودست | فارغ از اندیشه ی نیک و بدست |
| بعد که مردم ، همه یادم کنند | رحمت وافر به نهادم کنند |
| زانچه پس از مرگ برایم کنند | کاش کمی حین بقایم کنند |
| دل به کف غصه نباید سپرد | اول و آخر همه خواهیم مرد |